مقدمه
یکی از اعتراضاتی که به پیامبر اسلام شده است موضوع تعدد زن های آن حضرت است. خلاصه اعتراض این است که زیاد زن گرفتن نشانه تسلیم بودن در مقابل شهوت است و پیامبر اسلام خود به چهار زنی که برای پیروان خود حلال کرده بود اکتفا نکرد و بیش از چهار زن را برای خود برگزید.
پاسخ به این اعتراض این است که این بحث نیازمند یک بررسی و تحلیل گسترده پیرامون آیاتی است که درباره ازدواج حضرت سخن گفته اند ولی برای آشنا شدن بیشتر با پاسخ صحیح این اعتراض باید نکاتی را یادآور شد.
1. اصولاً تعدد همسران پیامبر مربوط به افراط و زیاده روی حضرت در زن دوستی نبوده است بلکه ازدواج های آن حضرت مربوط به جهاتی است که با تحلیل هر کدام از ازدواج های وی روشن می شود.
یادآوری این موضوع برای دریافت پاسخ صحیح ضروری است که نخستین زنی که پیامبر گرفت خدیجه بود. ازدواج پیامبر با خدیجه به دوران 25 سالگی پیامبر یعنی 15 سال پیش از بعثت برمی گردد. در آن دوران حضرت با خدیجه که 40 سال داشت ازدواج کرد.
وی زن بیوه ای بود که قبلاً دو شوهر کرده بود نخستین شوهر او مردی به نام (عتیق بن عائذ مخزومی) بود که از او فرزندی به نام «جاریه» داشت و شوهر دومش (ابوهاله بن منذر اسدی) بود که از او هم فرزندی به نام «هند» داشت. پیامبر اکرم بیش از بیست سال و بدون این که زن دیگری بگیرد با خدیجه زندگی کرد و دو سوم عمر پس از ازدواج خود را فقط با او به سر برد.
2. پیامبر اسلام بعد از خدیجه با زنانی ازدواج کرد که عده ای از آنها دوشیزه و بعضی بیوه بودند. در میان زنان حضرت جوان و پیر هر دو دیده می شد و این آزادی در ازدواج هم بیش از ده سال دوام نداشت و پس از آن بوسیله آیه 52 از سوره احزاب ازدواج جدید بر آن حضرت حرام شد.
3. از آنجا که برنامه ازدواج حضرت در آغاز زندگی با خدیجه شروع شد که 15 سال از پیامبر بزرگ تر بوده و دوشیزه هم نبوده است و هم چنین در پایان زندگی که ازدواج بر او حرام شد می توان به روشنی فهمید که داستان تعدد همسران پیامبر را نمی توان حمل بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن کرد.
4. معمولاً کسانی که عشق فراوانی به زن داشته و تمایل زیادی نسبت به آن ابراز می دارند. چنین افرادی عاشق زیبایی و زینت نیز هستند و شیفته ناز و کرشمه می باشند. علاقه چنین افرادی بیشتر به زن جوان و زیبا چهره ای است که در بهار زندگی باشد در صورتی که هیچ یک از این خصوصیات در قیافه روحی پیامبر اسلام نمودار نیست.
5. پیامبر اکرم در ازدواج های خود به هیچ یک از این امور مقید نبود. از همین رو در تاریخ زندگی او می بینیم که بعد از ازدواج با دوشیزه، با بیوه هم ازدواج کرده است و نیز پس از ازدواج با زنی جوان، با پیره زنی از کار افتاده نیز ازدواج کرده است.
6. تنها دوشیزه ای که پیامبر خدا با او ازدواج کرده است عایشه است پیامبر او را در مکه بعد از مرگ حضرت خدیجه عقد کرد و پس از هجرت در مدینه با او ازدواج کرد. زنان دیگری که پیامبر پس از مرگ خدیجه با آنها ازدواج کرده تمام بیوه و اغلب دارای سن زیاد بوده اند که عبارتند از: 1ـ سوده 2 ـ زینب بنت خزیمه 3 ـ حفصه دختر عمر 4 ـ ام سلمه 5 ـ زینب دختر حجش 6 ـ جویره 7ـ ((ام حبیبه (رمله دختر ابوسفیان)|ام حبیبه)) 8 ـ صفیه 9 ـ میمونه
7. طبق شهادت تاریخ ازدواج حضرت با ام سلمه که پیرزنی بیش نبوده و هم چنین با زینب دختر جحش که پنجاه سال داشت، پس از ازدواج با عایشه و ام حبیبه جوان و زیبا بوده است.
8. پیامبر اکرم صریحاً زنان خویش را از هر زینت و تجملی نهی می کرد و آنها را بین طلاق و زهد در دنیا و ترک زینت و تجمل مخیر می ساخت، چنانچه در آیه 29 سوره احزاب این واقعیت منعکس شده است و روشن است که اصولاً روحیه انزجار از زینت و تحمل نمی تواند از خصوصیات روحی مرد حریصی باشد که تنها به آمیزش با زنان و ارتباط با آنان می اندیشد و جزء دوستی آنان فکر و برنامه ای ندارد.
علل ازدواج های پیامبر اسلام
با توجه به نکات مطرح شده، هر پژوهشگر منصفی چاره ای ندارد جزء این که ازدواج های متعددی که حضرت در اواسط عمر خود داشته است بر مبنایی غیر از شهوت و میل به خوش گذرانی توجیه کند. بر این اساس علل ازدواج های پیامبر را می توان در این محورها بررسی کرد.
1. پاره ای از ازدواج های پیامبر صرفاً برای کسب قدرت بوده و می خواسته تا از راه وصلت، قبیله و عشیره خود را گسترش داده و از آن به نفع تبلیغ دین خدا و آئین اسلام بهره بگیرد.
2. بعضی از ازدواج های آن حضرت فقط برای این بوده که دلی را به دست آورد و دلجوئی از طرف کرده باشد و می خواسته که تا در پرتو ازدواج از برخی از خطرات احتمالی محفوظ بماند.
3. در برخی از ازدواج های حضرت قصدش این بوده که صرفاً زنی را از بدبختی و فلاکت فقر نجات داده و زندگی او را تأمین کند و می خواسته تا با این ازدواج پیروان خود را تربیت نموده و فرهنگ نگهداری از فقیران و بیچارگان را در میان آنها رواج و گسترش دهد.
4. در برخی از ازدواج ها حضرت در پی آن بوده تا حکمی از احکام الهی را اجرا نماید و در سایه آن افکار غلط دوره جاهلیت را در هم کوبد چنانکه در ازدواج زینب دختر جحش همین هدف را داشته است زیرا زینب نخست زن زید بن حارثه بود.
زید که پسر خوانده رسول خدا بود او را طلاق داد. عرب چنین گمان می کرد که زن پسر خوانده بر شخص حرام است همانطور که زن پسر واقعی حرام می باشد پیامبر زینب را بعد از طلاق گرفتن از زید به ازدواج خود در آورد تا با این فکر غلط مبارزه کرده باشد آیه 37 سوره احزاب بیانگر این حقیقت است.
گزارشی کوتاه از زندگی زنان پیامبر اسلام
سوده : حدود یکسال پس از وفات خدیجه، پیامبر سوده دختر زمعه را به ازدواج خود در آورد. پیامبر در مکه سه زن گرفت خدیجه، عایشه، و سوده با بقیه زن ها در مدینه و پس از هجرت ازدواج کرد.
شوهر سوده در مراجعت از دومین هجرت حبشه از دنیا رفت. سوده زن باایمانی بود که با شوهرش به حبشه رفت و عنوان پر افتخار مهاجر را داشت. در آن هنگام که شوهرش را از دست داده بود اگر به سوی خانواده خود که هنوز کافر بودند بازمی گشت بدون تردید مورد اذیت و آزار و چه بسا کشته شدن قرار می گرفت و او را مجبور به بازگشت به کفر می کردند. پیامبر با او ازدواج کرد تا از هر گونه اذیت و آزار محفوظ بماند.
زینب دختز خزیمه : پیامبر اکرم وی را پس از شهادت شوهرش عبدالله بن جحش در جنگ احد به ازدواج خود در آورد. زینب در زمان جاهلیت از زنان بزرگوار و بافضیلت بود. او را «ام المساکین» (مادر بیچارگان) می گفتند زیرا به فقرا و مساکین نیکی و مهربانی زیاد می نمود. پیامبر با او ازدواج کرد تا آبرو و موقعیتش هم چنان محفوظ بماند.
ام سلمه : نام اصلی اش هند است پیش از آنکه همسر پیامبر شود در خانه عبدالله ابوسلمه پسر عمه و برادر رضاعی پیامبر بود. عبدالله (ابوسلمه) نخستین کسی است که به حبشه هجرت کرد. ام سلمه دختر ابوامیه، « حذیفه بن مغیره » است و پس از حضرت خدیجه کبری با فضیلت ترین زنان پیامبر محسوب می شود. وی زنی بافضیلت و متدین بوده است پس از شهات شوهرش در جنگ احد سن او زیاد بود و عهده دار سرپرستی یتیمانی بود که از شوهر به یادگار مانده بودند. در چنین شرایطی پیامبر با او ازدواج کرد.
صفیه : دختر حی بن اخطب رئیس قبیله بنی نضیر از قبایل یهودی است. پدر و شوهرش در جنگ خیبر کشته شدند و خودش نیز جزء اسیران جنگ خیبر بود. حضرت او را برای خویش برگزید و آزادش کرد و سپس با او ازدواج کرد حضرت با این ازدواج هم او را از ذلت و خواری رهایی بخشید و هم با این ازدواج خویشاوندی سببی با بنی اسرائیل (یهودیان) پیدا کرد.
پیامبر با صفیه در سال 7 هجری پس از جنگ خیبر ازدواج کرد صفیه قبلاً دو شوهر کرده بود به نام های سلام بن مسلم و کنانه بن ربیع
جویریه ـ پس از جنگ بنی المصطلق پیامبر با جویریه که اسمش بره و دختر حارث رئیس قبیله بنی المصطلق بود ازدواج کرد. مسلمانان در حادثه بنی المصطلق زن و بچه دویست خانواده را به اسارت گرفته بودند پیامبر از میان آنها جویریه را به ازدواج خود در آورد پس از این تصمیم پیامبر، تمام مسلمانان اسیران را به عنوان اینکه از اقوام پیامبر شده اند آزاد کردند. آزادی اسیران تأثیر خوبی در افراد قبیله داشت و تمام آنها متوجه پیامبر شدند و اسلام آوردند.
میمونه : نام او بره است او دختر حارث هلالیه بود. میمونه پس از وفات دومین شوهرش (ابورهم بن عبدالعزی) خود را به پیامبر هبه کرد پیامبر او را آزاد کرد و به عقد خویش در آورد.
ام حبیبه : نامش رمله است ای دختر ابوسفیان است او قبلاً زن عبدالله بن جحش بود. که در دومین هجرت به حبشه همراه شوهرش بود. شوهرش در حبشه مسیحی شد ولی رمله نسبت به اسلام وفادار ماند. ابوسفیان پدر رمله از مخالفان سرسخت اسلام و پیامبر و همیشه مشغول دسته بندی و توطئه علیه اسلام بود. پیامبر ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد و او را در پناه خویش حفظ فرمود.
حفصه : دختر عمر یکی از زنهای پیامبر خدا است. پس از آنکه شوهرش خنیس بن حذافه در جنگ بدر کشته شد پیامبر با او ازدواج کرد.
جمع بندی
با توجه به آنچه گذشت و با توجه به این که حضرت مردی زاهد و دور از تجمل بود و زنان خود را نیز به زهد و کناره گیری از تجمل امر می کرد، تردیدی باقی نمی ماند در این که اصولاً ازدواج های پیامبر (مانند ازدواج های دیگران که معمولاً برای ارضاع غریزه جنسی است) نبوده است، و نیز باید توجه کرد که اصولا روش پیامبر در برخورد با زنها روی اصل ادب و احترام بوده است به طور کلی حقوق زن که در دوره تاریک جاهلیت دستخوش هوس رانی مردم قرار گرفته و نابود شده بود به دست پیامبر زنده شد و زن که در طی قرون و اعصار گذشته موقعیت واقعی خود را در اجتماع بشری از دست داده بود به مقام خویش نائل گردید.
روش پیامبر بر اساس رعایت عدالت میان زنان و حسن معاشرت با آنان بوده است و دقت به اجرای عدالت در ارتباط با آنها مخصوص به آن حضرت بوده است چنانچه جواز ازدواج با بیش از چهار زن از احکام اختصاصی آن حضرت بوده و پیروان خود را از آن نهی کرده است.
منابع
کلمات کلیدی:
دلایل ازدواج های متعدد پیامبر اسلام (ص)
در آغاز بیان دو نکته ضروری است.
اوّل: نگاهی کوتاه به فرهنگ ازدواج در جزیره العرب در زمان پیامبر(ص):
1ـ عرب های جاهلی نسبت به دختر، بلکه جنس زن بی علاقه بودند، چون در محیطی که دائم مردم با هم به جنگ و خونریزی مشغول بودند و هر کس هر قدر که می توانست، به دیگران ظلم روا می داشت، خوف داشتند که در جنگ، دختران اسیر شوند و باعث ننگ آن طایفه گردند، نیز به جهت وضع بد اقتصادی و این که دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه ای نداشتند، بلکه دختر داری را ضد ارزش می شمردند و بعضاً به زنده به گور کردن دختران رو می آوردند.
2ـ چون جنگ و خونریزی در آن محیط امری متداول بود، و عرب جاهلی با اندک بهانه ای یک دیگر را می کشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعیتی بود و نسبت زنان به مردان افزایش چشمگیری پیدا میکرد (چون مردان به جنگ اقدام می کردند، نه زنان و کشتهها از مردان بود) که گزینة «چند زن داشتن» را برای رهایی از مشکل عدم تعادل جمعیتی پذیرفتند. این مشکل در اکثر نقاط از جمله در ایران هم وجود داشت، لیکن در عربستان بیشتر بود.
3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادی، زن گرفتن از یک خانواده و قبیله نوعی کمک به آنان محسوب می شد، به همین جهت مشرکان قریش به دامادهای پیامبر(ص) فشار وارد می کردند که دختران پیامبر(ص) را طلاق دهند تا بر مشکلات پیامبر افزوده شود.
4ـ در محیطی که نا امنی و جنگ و خونریزی آسایش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترین عامل بازدارندة از جنگ به شمار می آمد.
5ـ در آن وضع زن بیوه اگر شوهر نمی کرد، خوشایند نبود، بلکه زشت شمرده میشد. به مجرد آن که شوهر می مرد، یا از وی طلاق می گرفت و عدّه وفات یا طلاق سپری می شد، شوهری دیگر گزینش می شد، مانند «اسماء بنت عمیس» که اوّل همسر جعفر بن ابی طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبکر در آمد و بعد از درگذشت ابوبکر همسر امام علی(ع) شد. این شیوه در آن فرهنگ متداول بود.
نکتة دوم: نگاهی گذرا به ازدواج پیامبر(ص).
1ـ پیامبر(ص) در 25 سالگی با حضرت خدیجه که چهل سالش بود و قبلاً یک یا دوبار شوهر کرده بود و با مرگ شوهر بیوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بیست و پنج یا بیست و هشت سال با وی زندگی کرد و همسر دیگری نگرفت.
2ـ همة همسران پیامبر(جز عایشه) بیوه بودند. آنان پیش از آن که به همسری پیامبر(ص) در آیند، یک یا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و یا شهادت شوهر و انقضای عدّه به عقد پیامبر(ص) در آمدند.
3ـ عمدة ازدواج های پیامبر(ص) در شرایط سخت و دشوار جنگی صورت گرفته بود، مانند شکست مسلمانان در جنگ اُحد که وضع مسلمانان بسیار ناراحت کننده بود.
4ـ پیامبر(ص) از قبایل مهم عرب مانند تیم، عدی، بنی امیه، نیز یهودیان مدینه همسر انتخاب کرد، ولی از قبایل انصار زن نگرفت.
دقت در این امور به ما می فهماند که ازدواج های پیامبر نه در پی ارضای خواهشهای نفسانی، بلکه در جهت اهداف عالی بود که ذیلاً بیان میشود.
بی شک پیامبر در ازدواج های متعدد دنبال خوشگذرانی ها نبود، چون:
اوّلاً: اگر چنین بود، می بایست در سنین جوانی به این امر مبادرت می کرد، نه در سنین پیری و آن هم در شرایط سخت و دشوار.
ثانیاً: خوشگذرانی انگیزة آن حضرت بود، می بایست جهت گیری هایش در گزینش همسر، این ادعا را اثبات کند. حضرت دنبال زنان زیبا و جذّاب از جهت امور جنسی و جوانی نبود، حتی به خواستگاری برخی از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود دراین سن و سال که کسی حاضر نمی شود با او ازدواج کند، چرا پیامبر دنبال زنان جوان نمی رود و به خواستگاری او کسی را فرستاده است.
ثالثاً: آنانی که با انگیزة کامیابی جنسی به ازدواج های متعدد رو می آورند، ماهیت زندگی آنان به گونه ای دیگر است. آنان به زرق و برق ظاهری زندگی، لباس و زینت زنان و رفاه و خوشگذرانی رو می آورند؛ درحالی که سیره و زندگی پیامبر اسلام(ص) خلاف این را نشان میدهد. پیامبر(ص) در برابر خواست همسران خویش در مورد زرق و برق زندگی، آنان را مخیّر کرد که یا همین ساده زیستی را برگزینند و به عنوان همسر پیامبر باقی بمانند و یا از حضرت طلاق بگیرند و بروند دنبال زرق و برق زندگی.
علامة طباطبایی در این باره می نویسد: داستان تعدّد زوجات پیامبر(ص) را نمی توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن که برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زندوستی آن حضرت دارد. (1)
رابعاً: دو تن از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند. اگر هدف پیامبر از ازدواج لذت بردن از آنان بود،این دو چون که کنیز بودند، بدون ازدواج، پیامبر(ص) می توانست از آنان بهره مند شود. با این تحلیل ازدواج بی فایده بود.
بنابراین اهداف و حکمت های ازدواج پیامبر(ص) را می بایست در اهداف بلند و ارزشی جستجو نمود که مهم ترین آن بدین شرح است:
1ـ هدف سیاسی ـ تبلیغی:
یکی از اهداف ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی – تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی واجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.
حضرت به خاطر دست یابی بر موقعیت های بهتر اجتماعی وسیاسی، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنیهای آنان وحفظ سیاست داخلی وایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج ها رو آورد.
در راستای این اهداف پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگِ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با امحبیبه دختر ابوسفیان از قبیلة نامدار بنیامیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنیاسرائیل پیوند زناشویی برقرار نمود. ازدواج مهم ترین پیوند و میثاق اجتماعی است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیاری از خود به جا می گذارد.
در آن محیطی که جنگ و خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر «ابنخلدون» جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،(2) بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود. به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل، ازدواج نمود. امّا با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
«گیورگیو» نویسندة مسیحی می نویسد: محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان وسایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و امحبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه شد.(3)
2ـ هدف تربیتی: پیامبر(ص) حمایت از محرومان و واماندگان را جزء آیین نجات بخش خویش قرار داد. قرآن مردم را به حمایت از واماندگان ومحرومان و ایتام فرا می خواند. پیامبر(ص) در مناسبت های مختلف مردم را به این کارخداپسندانه تشویق نمود، و در عمل برای مردان بیچاره و وامانده در کنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سکنی داد.
این حمایت عملی و صفه نشینی مربوط به مردان بود، اما دربارة زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل برای رهایی آنان از مشکلات پسندیده نبود، بلکه رسول خدا(ص) برای زنان راه حل دیگری را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داری که بازتاب شرایط اجتماعی بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بی سرپرست و یتیم دار را به تناسب حالشان، با پیوند زناشویی به خانه های خویش راه بدهند، تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده های روانی رهایی یابند؛ و خود نیز در عمل به این کار تن داد تا مسلمانان در عمل تشویق شوند و در مسیر رفع محرومیت واماندگان قدم بردارند.
پیامبر(ص) با زنان بیوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان یتیمشان به خانة خویش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشکلات گام برداشته باشد و هم الگوی خوبی برای مردم در این امر باشد.
3ـ هدف رهایی کنیزان:
اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله در جهت آزادی اسیران گام برداشت. رسول خدا(ص) از شیوه های خوب و متعدد برای آزادی اسیران بهره جست که ازدواج از جملة آنها است. جویریه و صفیه کنیز بودند. پیامبر(ص) این دو را آزاد کرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان بیاموزد که میشود با کنیز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شریک زندگی قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از کنیزان آزاد شدند. توضیح این که: جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وی را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود. کار حضرت برای یارانش الگوی خوبی شد و تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق که حدود دویست تن بودند، آزاد شدند.
«گیورگیو» دانشمند مسیحی می نویسد: محمد با جویریه ازدواج کرد. یارانش این عمل را نپسندیدند و آن را با تعجب می نگریستند. فردای آن روز کم کم اسیران خود را آزاد کردند، چون که نمی توانستند بپذیرند که بستگان همسر پیامبر(ص) بردة آنان باشند.(4)
4ـ نجات زن و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن بستگان مشرک و کافر:
برخی از زنانی که مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و یا ارتداد شوهر، بی سرپرست می شدند و زندگی بر آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار اشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه، دختر ابوسفیان که همراه شوهرش به حبشه هجرت کرد و در آن جا بی سرپرست شد. نه می توانست در آن جا بماند و نه به مکه نزد پدرش برگردد.
پیامبر(ص) وقتی که از مشکل وی با خبر شد، پیکی برای نجاشی پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبیبه را به عقد پیامبر در آورد. این ازدواج باعث شد که وی از بی سرپرستی نجات پیدا کند و به دامن بستگان مشرک خویش نغلتد.
5ـ طرد سنت غلط و جاهلی:
در اسلام «پسرخوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نیست. در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل نمود.(5) پیامبر(ص) به دستور خدا با «زینب بنت حجش» که همسر مطلقه زیدبن حارثه، پسرخواندة پیامبر بود، ازدواج نمود، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.(6)
اگر این ازدواج صورت نمی گرفت، ممکن بود زیدبن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(ص) دگرگون می شد.
افزون بر این امور ازدواج های پیامبر از اهداف و حکمت های دیگری برخوردار بود که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود.
در پایان به بیان نکته ای دیگر می پردازیم: در اسلام چند همسر گزینی برای مردان محدود است. مرد نمی تواند بیش از چهار همسر دائمی در یک زمان داشته باشد.
قرآن میگوید: با رعایت عدالت میتواند چهار همسر داشته باشد.(7) تا قبل از نزول این حکم مردان بیش از چهار همسر دائمی داشتند.
همة زنان پیامبر(ص) قبل از نزول این حکم به عقد پیامبر(ص) در آمده بودند. خداوند به پیامبرش دستور داد که از این پس حق نداری با کسی ازدواج نمایی، و حتی اگر همة زنانت را طلاق بدهی، به جای آنان نمی توانی با زنان دیگری ازدواج نمایی.(8)
این حکم از احکام اختصاصی پیامبر(ص) است، همان گونه که وجوب خواندن نماز شب و ... از مختصات پیامبر بود.
پینوشتها :
1 . سید محمد حسین طباطبایی، فرازهایی از اسلام، ص 174.
2 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
3 . محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207.
4 . همان، ص 181.
5 . احزاب (33) آیه 4.
6 . همان، آیه 37.
7 . نساء (4) آیه 3.
8 . احزاب (33) آیه 52.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/5910
گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
عدالت
کلمات کلیدی:
نقش اسلام در چند همسری
محدودیت
کلمات کلیدی:
مرد امروز و تعدد زوجات
کلمات کلیدی:
شکست اشتراکیت جنسی
کلمات کلیدی:
علت شکست چند همسری
کلمات کلیدی:
اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند فزونی داشته باشد ، منع
تعدد زوجات خیانت به بشریت است ، زیرا تنها پامال کردن حقوق زن در
میان نیست . اگر مطلب به پامال شدن حقوق عدهای از زنان ختم میشد باز
قابل تحمل بود . بحرانی که از این راه عارض اجتماع میشود از هر بحران
دیگر خطرناکتر است . همچنانکه خانواده از هر کانون دیگر مقدستر است .
زیرا آنکه از حق طبیعی خود محروم میماند یک موجود زنده است با همه
عکس العملهائی که یک موجود زنده در محرومیتها نشان میدهد . یک انسان
است با همه عوارض روانی و عقدههای روحی در زمینه ناکامیها ، زن است با
همه نیرنگهای زنانه ، دختر حواست با قدرت کامل " آدم فریبی " .
او گندم و جو نیست که زائد بر مصرف را بدریا بریزند یا در انباری
برای " روز مبادا " ذخیره کنند . خانه و اتاق نیست که اگر مورد احتیاج
نبود قفلی بان بزنند . بلی ، او یک موجود زنده است ، یک انسان است ،
یک زن است . نیروی شگرف خود را ظاهر خواهد کرد و دمار از روزگار
اجتماع برخواهد آورد . او خواهد گفت :
سخن درست بگویم نمیتوانم دید |
که میخورند حریفان و من نظاره کنم |
کلمات کلیدی:
مرد بنده شهوت است و زن اسیر محبت
فلسفه اینکه دوشیزگان لازم است - یا لااقل خوب است - بدون موافقت
پدران با مردی ازدواج نکنند ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و
از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد بحساب آمده است . اگر به این جهت بود
چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه که بیوه شانزده ساله نیازی به موافقت
پدر ندارد و دوشیزه هجده ساله طبق این قول نیاز دارد .
بعلاوه اگر دختر از نظر اسلام در اداره کار خودش قاصر است چرا اسلام بدختر بالغ رشید
استقلال اقتصادی داده است و معاملات چند صد میلیونی او را صحیح و مستغنی
از موافقت پدر یا برادر یا شوهر میداند ؟ این مطالب فلسفه دیگری دارد
که گذشته از جنبه ادله فقهی ، از این فلسفه نمیتوان چشم پوشید و به
نویسندگان قانون مدنی باید آفرین گفت :
این مطلب به قصور و عدم رشد عقلی و فکری زن مربوط نیست . به گوشهای
از روانشناسی زن و مرد مربوط است . مربوط است بحس شکارچیگری مرد از
یک طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر .
مرد بنده شهوت است و زن اسیر محبت . آنچه مرد را میلغزاند و از پا
در میآورد شهوت است ، و زن باعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در
مقابل شهوت از مرد بیشتر است . اما آن چیزی که زن را از پا در میآورد و
اسیر میکند اینست که نغمه محبت و صفا و وفا و عشق از دهان مردی بشنود .
خوش باوری زن در همینجاست .
زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامهاش نخورده است ،
زمزمههای محبت مردان را بسهولت باور میکند .
کلمات کلیدی: